استقلال- پرسپولیس (ایران)
رویارویی دو رقیب سرسخت پایتخت ایران را «نبرد تهران» نامیدهاند. در این داربی معمولا ورزشگاه آزادی با 100هزار تماشاگر پر میشود و همین مساله موجب شده تا بسیاری از دیدارهای دو تیم با دردسرهایی همراه باشد. شکستن صندلی و ریختن آشغال به داخل زمین اتفاقهایی معمول هستند اما وقتی خشونت اوج میگیرد، میتوان انتظار درگیری و زدوخورد بین هواداران دو تیم را نیز داشت. فدراسیون فوتبال ایران برای اینکه به جانبداری از هیچ تیمی متهم نشود، سالها از داواران خارجی برای این دیدار استفاده میکرد و پس از برگزاری بازی نیز تیم داوری را بلافاصله به کشورشان باز میگرداند.
گلن توران- لین فیلد (ایرلند شمالی)
موفقترین باشگاههای فوتبال در تاریخ ایرلندشمالی و دو تیم بزرگ شهر بلفاست. دیدار دو تیم غالبا با درگیری هولیگانهای دو تیم همراه است. در سال 2008 پرتاب مواد آتشزا به داخل زمین موجب شد تا بازی برای دقایقی متوقف شود. در سال 1985 در فینال جامحذفی، هواداران گلن توران با بردن یک خوک به ورزشگاه که با طرح پیراهن لینفیلد رنگ شده بود، خشم هواداران رقیب را برانگیختند.
بنفیکا- پورتو (پرتغال)
به طور سنتی بنفیکا نماینده جنوب و پورتو نماینده شمال پرتغال است. به همین دلیل داربیهای آنها همواره سرشار از درگیری بوده است و همین مساله موجب شده تا در بازی دست کم 800 نیروی پلیس در ورزشگاه حضور پیدا کند. تنشهای بین دو تیم در سالهای اخیر با متهم کردن تیم رقیب به تبانی و همچنین انتقال بحثبرانگیز کریستین رودریگز به پورتو در سال 2008 فزونی یافته است. این سومین انتقال مستقیم بازیکن بین این دو رقیب قدیمی بود. طولانیترین و معروفترین رقابت و درگیری بین دو بازیکن از دو تیم نیز در دهه 1990 میان ژائو پینتو از بنفیکا و پائولینیو سانتوس از پورتو در جریان بود. پینتو زمانی در این مورد گفت:«پائولینیو خیلی خشن است. او تنها با یک هدف وارد زمین میشد: مهار کردن من. اما باید این مساله را پذیرفت زیرا داربیها مانند جنگ هستند.»
آژاکس -فاینورد (هلند)
بزرگترین رقابت فوتبال هلند در یک داربی واقعی نیست. آژاکس تیم شهر آمستردام است و فاینورد متعلق به روتردام در 40 مایلی پایتخت. اما مانند دیدار رئال و بارسا، این بازی در هلند به «کلاسیک» شهرت دارد. معروفترین درگیری هواداران دو تیم در سال 1997 رخ داد. زد و خورد آنها در داخل زمین که به «نبرد بورویک» مشهور شد با مرگ یک نفر و مجروح شدن بسیاری خاتمه یافت. این مساله موجب شد تا یک کمپین بر ضد هولیگانیسم در هلند شکل بگیرد اما تنها هفت سال بعد و در دیدار برگشت سال 2004، اولتراهای آژاکس خورخه آکونیا، بازیکن فاینورد را مصدوم و روانه بیمارستان کردند و چیزی نمانده بود که رابین فنپرسی نیز سرنوشت مشابهی پیدا کند.
رئال - بارسلونا (اسپانیا)
تنها هواداران اندکی هستند که جسارت رفتن به ورزشگاه رقیب در الکلاسیکو را دارند. سابقه دشمنی بین دو باشگاه رئال و بارسا به دوران ژنرال فرانکو و تلاش او برای محو کردن فرهنگ و هویت کاتالانی باز میگردد. زمانی که در سال 1943 و در بازی رفت دیدار فینال جامحذفی (که آن زمان جام ژنرالها نامیده میشد) رئالیها سه بر صفر شکست خوردند، فرانکو بسیار خشمگین شد. به همین دلیل پیش از بازی برگشت رییس مرکز امنیت دولت وقت اسپانیا به رختکن بارسلونا رفت و به بازیکنان این تیم گفت:«شما تنها به دلیل سخاوتمندی رژیم که عدم وطنپرستیتان را بخشیده است، فرصت بازی در این مسابقه را پیدا کردهاید.» و بارسا بازی برگشت را 11-1 واگذار کرد.
آلفردو دیاستفانو، بزرگترین بازیکن تاریخ رئال، نیز یکی از دلایل اختلاف میان دو باشگاه بود. او که برای باشگاه کلمبیایی یوگوتا بازی میکرد، در سال 1953 در دیداری دوستانه مقابل رئال قرار گرفت و درخششاش در این بازی، توجه مسوولان باشگاه بارسلونا را جلب کرد، اما مشکلاتی که بر سر عقد قرارداد او با باشگاه کاتالانی به وجود آمد موجب شد تا فیفا در سال 1953 دستور دهد که او برای چهار فصل به طور یک فصل در میان برای بارسا و رئال بازی کند. اما دخالتهای رژیم فرانکو موجب شد تا باشگاه بارسلونا تنها با دریافت چهار میلیون پزوتا از ادعایش در مورد مالکیت دیاستفانو دست بردارد. دو هفته پس از آن او در الکلاسیکویی که رئال پنج بر یک به سود خود خاتمه داد، دو بار دروازه تیمی را که قرار بود به آن بپیوندد، باز کرد. در سال 2002 رئالیها صدمین سالگرد تاسیس باشگاهشان را جشن گرفتند. در ماه مارس آن سال در دیداری که ژاوی و زیدان برای اولینبار در الکلاسیکو گلزنی کردند، هواداران بارسا در نوکمپ پلاکاردی بزرگ نصب کردند که روی آن نوشته شده بود:«100 سال قدمت، 100 سال عقبماندگی». جابهجایی یک بازیکن بین دو تیم نیز هیچگاه فرجام خوبی برای آن بازیکن نداشته است. وقتی فیگو که کاپیتان و ستاره بارسا بود، با پیشنهاد اغواگرانه رئالیها به سانتیاگو برنابئو پیوست، در بازگشت به نوکمپ با پذیرایی عجیبی مواجه شد. او در اولین بازیاش برابر بارسا با هواداران خشمگین مواجه شد که هر چه در دسترسشان بود، از بطریهای آب و فندک تا چاقو و سکه به سویش پرتاب کردند. و البته به یادماندنیترین آنها کله یک خوک بود که به تیتر اول روزنامههای مادریدی تبدیل شد.
پارتیزان- ستاره سرخ بلگرد (صربستان)
این داربی که بین دو رقیب سرسخت بلگرادی برگزار میشود،به «داربی جاودانی» شهرت دارد. تقریبا 50درصد صربها طرفدار ستاره سرخ هستند و 30 درصد نیز از پارتیزان حمایت میکنند؛ تیمی که به هوادارانش لقب «قبرکنها» دادهاند. آخرین نمونه از درگیریهای دو باشگاه این فصل با پیوستن ولادیمیر استویکوویچ، دروازهبان سابق ستاره سرخ به پارتیزان رقم خورد. او که برای یک فصل به ویگان رفته بود، در بازگشت به فوتبال صربستان پیراهن تیم رقیب را بر تن کرد و این مساله جنجالهای زیادی را موجب شد.هواداران ستاره سرخ او را تهدید به مرگ کردند و مدیران باشگاه پارتیزان نیز مجبور شدند برای حفاظت از او و خانوادهاش بادیگارد استخدام کنند. گفته میشود در قرارداد او و باشگاه پارتیزان بندی گنجانده شده که براساس آن او نمیتواند بار دیگر به ستاره سرخ بازگردد.
رم- لاتزیو (ایتالیا)
داربی دلاکاپیتاله بین لاتزیو (که در سال 1927 توسط فاشیستها پایهگذاری شد) و آ اس رم، پر تنشترین داربی ایتالیا و حتی جهان است. 30 سال قبل وینچنزو پاپارلی، یکی از هواداران لاتزیو، با نارنجکی که هواداران رم مستقیما به سمت صورتش پرتاب کردند کشته شد و این اولین مرگ در فوتبال ایتالیا بود. پنج فصل قبل نیز اولتراهای رم با انتشار شایعه قتل یک پسر بچه توسط پلیس پیش از شروع بازی، موجب به تعویق افتادن این دیدار شدند. چهار دقیقه پیش از پایان نیمه اول نیز بار دیگر درگیریهای هواداران موجب توقف بازی شد و فرانچسکو توتی، کاپیتان جالوروسی،از هولیگانهای رمی خواست تا دست از خشونت بردارند. درگیریها موجب شد تا نیروهای پلیس مجبور به دخالت شوند و در نهایت با دستگیری 13 نفر و مجروح شدن 170 نیروی پلیس این درگیریها خاتمه یافت.
بوکاجونیورز- ریورپلات (آرژانتین)
این دو باشگاه رقیب بوئنوس آیرسی تنها در هفت کیلومتری هم قرار دارند اما اختلاف طبقاتی هوادارانشان فاصله زیادی میان آنها ایجاد کرده است. تقریبا 70درصد هواداران فوتبال در آرژانتین طرفدار یکی از دو تیم بوکاجونیورز یا ریورپلات هستند. هواداران بوکا را طبقه کارگر و ساکنان محلات فقیرنشین تشکیل میدهند (و به همین دلیل ریورپلاتیها به آنها لقب «خوکها»دادهاند.) و در مقابل هواداران ریورپلات که به میلیونرها معروفند را افراد مرفه جامعه تشکیل میدهند (طرفداران بوکا به آنها لقب «جوجهها» دادهاند زیرا معتقدند آنها از هر چیزی میترسند.) به این داربی - که نشریه گاردین آن را در صدر فهرست 50 رویداد ورزشی که پیش از مرگ باید دید، قرار داده- لقب سوپر کلاسیکو دادهاند و پرتاب مواد آتشزا، درگیری هواداران و شعارهای تند علیه تیم رقیب از اتفاقات کاملا معمولی آن محسوب میشود.
گالاتاسرای- فنرباغچه (ترکیه)
اگر چه هر دو تیم متعلق به شهر استانبول هستند اما به دو قاره متفاوت تعلق دارند. گالا در بخش اروپایی شهر و فنر در بخش آسیایی و کارگرنشین شهر قرار دارد. در 190 بازی گذشته دو تیم بارها پلیس مجبور به مداخله شده تا به درگیری هواداران پایان دهد. فینالهای جامحذفی بین این دو تیم نیز همواره از جذابیتهای بالایی برخوردار بوده، اما در سال 1996 گرام سونس، سرمربی وقت گالا بود که جرقه درگیریهای بازی را زد. گالا در دیدار رفت یک بر صفر به پیروزی رسید. اما در دیدار برگشت تیم حریف خیلی زود نتیجه را جبران کرد اما در وقتهای اضافه، دین ساندرز گل پیروزیبخش گالا را وارد دروازه حریف کرد و پس از آن بود که سونس وارد زمین شد و حرکات تحریکآمیزش، موجب آغاز درگیریها شد.
رنجرز - سلتیک (اسکاتلند)
دشمنی و رقابت هواداران این دو تیم علتی متفاوت با همه دیدارهای قبلی دارد. رنجرزها کاتولیک و سلتیکیها پروتستان هستند و این اختلاف مذهبی، دلیل اصلی درگیری هواداران دو تیم در داربی گلاسکو است. در دهه 1970 که در درگیریهای آزادیخواهان ایرلند شمالی با حکومت مرکزی بریتانیا به اوج رسیده بود، هواداران سلتیک در بازیهایشان در حمایت از آنها شعارهایی سر میدادند و در مقابل هواداران رنجرز تمایلشان به حکومت پادشاهی را با ترانههایی که میخواندند ابراز میکردند. در سال 1995 گروهی از هواداران رنجرز با حمله به مارک اسکات، یکی از هواداران سلتیک، او را با ضربات چاقو به قتل رساندند. در سال 2002 نیز پس از اینکه گروهی از هواداران سلتیک پلاکاردهایی در حمایت از مردم فلسطین به ورزشگاه آوردند، رنجرزیها این حرکت را با آوردن پرچمهای اسرائیل پاسخ دادند.