ناصر حجازی همیشه سوژه است. مصاحبههایش جذاب است در مورد هر چیز و هرکسی که حرف بزند. خبرگزاری «برنا» مصاحبه مفصلی از ناصرخان ترتیب داد. که مثل تمام مصاحبههای او پر از تیتر است.
خدا خواست امتحانم کند
بعد از بیمار شدنم خیلیها میگفتند حجازی رفتنی است و دیگر نمیتواند زندگی کند، اما من به یک مورد خیلی ایمان دارم ؛فقط خداست که قدرت دارد و میتواند خودش دنیا را خلق کند و انسان را به وجود آورد. برای خودم یک سری اعتقاداتی دارم و با زبان دلم و زبان مادریام با خدا راز و نیاز میکنم. همیشه به دنبال رسیدن به خود خدا بودم و هیچ گاه به واسطه فکر نمیکردم. خدا خواست من را در شرایط سخت و دشوار امتحان کند و از این بابت که بیمار شدم هیچ گله و شکایتی ندارم. از خدا تشکر میکنم که همه چیز به من داده است و همیشه از او خواستم وقتی شرایطم خوب نبود از این دنیا بروم.
از مرگ نمیترسم
بیماری که با آن مواجه بودم دست و پنجه نرم میکردم برای من غیرقابل باور بود و در مدت یکی، دو روز اتفاق افتاد. زمانی که در اسلواکی حضور داشتم، یک روز پاهایم درد گرفت و درد کمر هم سبب شده بود تا راه رفتن برایم سخت شود. به تهران که آمدم دکتر معالجم گفت به دنبال درد پاهایت نباش و باید از ریههایت عکس بیاندازی. بعد از این که حالم بهتر شد یکی از دوستانم عنوان کرد دکتر باورش نمیشود که بهتر شدهام. وقتی دکتر عکس را دید اعلام کرد 80 درصد ریههایم عفونت کرده است و آن موقع فهمیدم که سرطان ریه دارم. از مرگ نمیترسم چون هر آمدنی یک رفتنی هم دارد و فقط زمان آن مشخص نیست. یکی زودتر و دیگری دیرتر. واقعیتی است که باید با آن کنار آمد و قبولش کرد. 6
بعد از این که از بیمارستان مرخص شدم به مدت 6 ماه در خانه بودم و استراحت میکردم. در این چند ماه خیلی اذیت شدم. همیشه میگویم یک مرد باید بیرون از منزل باشد و حضورش در خانه باعث یکنواختی میشود. وقتی روبروی آینه میایستادم و دستم را بین موهایم میکشیدم، میدیدم که دچار ریزش شدید مو شدهام و به همین خاطر یک آرایشگر آوردیم و موهایم را کامل تراشیدم. از آن زمان مجبور شدم چند وقتی را با کلاه سپری کنم و هر وقت چهرهام را در آینه میدیدم از خودم بدم میآمد. اولین عکسی که با کلاه گرفتم زمانی بود که جمشید مشایخی و ایرج نوذری در خانهمان حضور داشتند و به عیادت من آمده بودند. زمانی که با کلاه بیرون میرفتم شاید از هر 100 نفر پنج نفر من را میشناختند و هضم این قضیه برایم سخت بود.
مردم ایران قدرشناس هستند
از دوران کودکی با مردم تعامل داشتم و همیشه آنها رفتار خوبی با من دارند و ممنون آنها هستم. وقتی دچار بیماری شدم مردم ناراحت بودند. مردم ایران قدرشناس هستند و ما خودمان داریم بد و منفی به جامعه نگاه میکنیم. به عنوان مثال اگر خودم خلافکار باشم فرزند من طبیعتا به این سمت سوق داده میشود و رفتار ما انسانهاست که یک جامعه را شکل میدهد. اگر کمکی بتوانم برای مردم انجام دهم از آن دریغ نخواهم کرد و همیشه برای رضایت خداوند کار کردهام و به دنبال منافع شخصی نبودم.
رسیدن به شهرت آسان و در اوج ماندن سخت است
از 17 سالگی در فوتبال هستم و الان که 61 سال از خداوند عمر گرفتهام هنوز مردم به فکر ما هستند. خودم تلاش کردم و برای رسیدن به شهرت باید تلاش کرد، اما آنچه که اهمیت دارد در اوج ماندن است. نزدیک 44 سال است که در این فوتبال حضور دارم. تک تک حرکات انسان، حرفهایشان و دیگر مسایل برای نوجوانان و جوانان الگویی است که باید به آن اهمیت داده شود. هرچه قدر رفتار ما انسانها بهتر باشد طبیعتا الگوی بهتری برای جوانان خواهیم بود. عده ای آمدند و دو، سه سال به شهرت رسیدند اما از آنجایی که الگوی مناسبی نبودند خیلی زود از خاطرهها فراموش شدند.
گذشتن از پول برای آنها دشوار نبود
خیلیها به منزلم آمدند، عکس یادگاری گرفتند و وعده دادند و رفتند اماجا دارد از آقای زنوزی مدیرعامل باشگاه گسترش فولاد تبریز که هزینههای درمان من را میپردازد تشکر و قدردانی کنم. ایشان تمام هزینههای درمانم که ماهی چهار میلیون تومان میشود را بدون هیچ گونه چشمداشتی تا روزی که زندهام تقبل کرده است،بدون اینکه از قبل ایشان را بشناسم؛ گذشتن از پول خیلی سخت است اما آقای زنوزی این لطف را به من داشتهاند.زمانی که در بستر بیماری بودم، یک روز آقای هدایتی آمد تا جویای حالم شود. فردای آن روز متوجه شدم که مبلغ 30 میلیون تومان بدون این که من متوجه آن بشوم گذاشته و رفته. فدراسیون فوتبال و سازمان تربیت بدنی کمکی نکردند. البته صندوق حمایت از پیشکسوتان به من توجه داشت. زمانی هم که در بیمارستان بودم آقایان کفاشیان، تاج و ... به ملاقات من آمدند و...
وضعیت فوتبال ایران تاسفبار است
شرایط فوتبال ایران در حال حاضر مساعد نیست و وضعیت نگران کنندهای دارد. زمانی در آسیا برای خودمان اسم و رسم داشتیم و رقبا از نام ایران میترسیدند. الان با تیم اول میرویم و به کویت در تورنمنت غرب آسیا که با بازیکنان امیدش آمده بود، بازی را واگذار میکنیم. برابر عمان هم که به تساوی رسیدیم و اگر حداقل با بازیکنان اصلی نمیرفتیم شخصیتمان حفظ میشد. تیم عراق هم بدون 5،6 بازیکن اصلیاش آمده بود و لزومینداشت که با تمام نفرات در این مسابقات حضور پیدا کنیم. با این شرایط در جام ملتهای آسیا مشکلات زیادی خواهیم داشت
مشکلات فوتبال ایران ریشهای است
مشکلات فوتبال ایران ریشه در مسائلی دارد که سالهاست به آن توجهی نمیشود. دیگر به فوتبال پایه بها داده نمیشود و تیمهای باشگاهی به این مسائل دقت نمیکنند و فقط میخواهند بازیکنان خوب را از سایر تیمها به خدمت بگیرند. 30 سال است که میگوییم برای پرسپولیس و استقلال ورزشگاهی ساخته شود اما...
استقلال زمانی سه تا ورزشگاه داشت که آن را گرفتند ، باید این دو تیم پرطرفدار برای هر مسابقه زمین اجاره کنند. با این وضعیت طبیعتا فوتبال ایران پیشرفتی نخواهد داشت.
دیگر مانند دایی، مهدویکیا، کریمیو... نخواهیم داشت
یک زمانی نسل خوبی از بازیکنان مانند علی دایی، مهدی مهدویکیا، علی کریمی، خداداد عزیزی و... به فوتبال ایران معرفی شدند و خوش درخشیدند. آن نسل الان تمام شده است و میبینیم که جایگزینهای مناسبی ندارند. قبل از این بازیکنان نسل امثال ما بود که افتخار آفرینی میکرد. در حال حاضر هم که دیگر بازیکن خوبی وجود ندارد و نسل بازیکنان موفق به اتمام رسیده است.
مطبوعات به من میگویند دیکتاتور
وقتی فلان بازیکن از باشگاهی 500 میلیون تومان پول دریافت میکند، طبیعتا باید در اختیار باشگاه قرار بگیرد و تحت مراقبت باشد؛ این که چه زمانی یک بازیکن حرفهای باید بخوابد و چه زمانی تمرین میکند اصل مهمیاست.
زیدان که بازنشسته شده اعلام کرده خوشحال است که میتواند ساعت یازده شب پاریس را ببیند، آن وقت بازیکنان ایرانی تازه ساعت 2 بامداد میخوابند. وقتی بازیکنی درست تمرین یا بازی نمیکند باید بداند که امکان دارد تنبیه شود و نباید اخم کند و قیافه بگیرد. این کار باید مورد حمایت رسانهها قرار بگیرد اما مطبوعات وقتی که این کار را انجام میدهم به من میگویند دیکتاتور. اگر رسانهها از این روش حمایت کنند دیگر بازیکنی به خود جرات نمیدهد برای سرمربی و یا فرد دیگری قیافه بگیرد. متاسفانه شما رسانهها هم در ایجاد این فضا مقصر هستید.
کسی به بازیکنسازی فکر نمیکند
زمانی که سن و سال کمتری داشتم، بازیهای دسته اول و مسابقات دانشگاهها را نگاه میکردم تا استعدادهای درخشان را شناسایی کنم. علی دایی، یحیی گل محمدی، علیرضا اکبرپور، سعید رمضانی، رضا ترابیان، رحمان رضایی و... نفراتی بودند که کشف شدند. الان دیگر کسی به بازیکنسازی فکر نمیکند و پول تبدیل به هدف اصلی شده است.
منشوریها فقط در فوتبال نیستند
با منشور اخلاقی فوتبال مخالف نیستم، بحث اشخاص ناپاک چند وقتی است که مطرح میشوداما اگر واقعا آدمهای ناپاک در ورزش وجود دارند باید نام شان را اعلام کنند تا همه متوجه شوند چه کسانی هستند.
البته در سایر بخشها هم افراد منشوری حضور دارند که اگر حقوق مناسب پرداخته شود، دیگر کسی کار خلاف نخواهد کرد
اهل تملق و چاپلوسی نیستم
از جام جهانی 1978 آرژانتین پاداشی 100 هزار تومانی به پول آن زمان از سازمان تربیت بدنی طلبکار هستم و آنها هنوز آن را پرداخت نکرده اند و کمکی هم صورت نگرفته است. از آنجایی که اهل تملق و چاپلوسی نیستم دیگر به سازمان نرفتم تا فکر نکنند که حجازی پولش را از طریق ریاکاری خواهد گرفت.
میتوانستم «بکن باوئر» ایران باشم
امثال من در سایر کشورهای اروپایی برای جوانان الگو هستند. بابی چارلتون در انگلیس، فرانتس بکن باوئر در آلمان، میشل پلاتینی از فرانسه که به آنها بها داده میشود. میتوانستم «بکن باوئر» فوتبال ایران باشم اما چون خودمان نمیخواهیم و الگوها را از بین میبریم، نمیشود. چرا
بن همام قطری باید رییس کنفدراسیون فوتبال آسیا باشد اما حجازی و امثال من نباید باشند؟ دیوید بکام در جام جهانی روی نیمکت انگلیس مینشیند چون محبوب و خوش تیپ است اما این جا دوست دارند که امثال من روی نیمکت نباشند.
منع حضور دروازهبان خارجی؛ قانون مسخره
در تمام لیگهای معتبر اروپایی حضور دروازهبان خارجی بلامانع است. در انگلیس پیترچک، در ایتالیا ژولیو سزار و... در کنار دروازهبانان بومیحضور دارند و به رقابت میپردارند تا پیشرفت کنند. منع حضور دروازهبان خارجی در لیگ ایران قانون مسخرهای است که اعمال میشود. وقتی دروازهبان خارجی باشد، گلر ایرانی هم سعی و تلاش خود را برای موفقیت بیشتر میکند، ضمنا قیمتش چندین برابر نمیشود.
گردان دروازهبان آیندهداری است
شهاب گردان دروازهبان تیم فوتبال ذوب آهن اصفهان آینده درخشانی خواهد داشت و روند روبه رشدی را آغاز کرده است. گردان قد و قامت مناسبی دارد و از شرایط بدنی خوبی بهره میبرد. در بازی با الهلال و پوهانگ دیدیم که گردان چگونه از دروازه ذوب آهن حراست کرد. گردان و رحمتی از دروازهبانان خوب ایران هستند، بقیه هم باید بیشتر تلاش کنند.
میتوانستم تا 39 سالگی در دروازه تیم ملی باشم
یک عده افراد حسود که از قیافهام خوششان نمیآمد خیلی زود از تیم ملی من را کنار گذاشتند. مصطفی داوودی رییس وقت تربیت بدنی که خودش قبل از انقلاب مربی خانمها بود اصرار داشت من در تیم ملی نباشم. میتوانستم تا 39 سالگی دروازه ایران را بیمه کنم اما این فرصت را از من گرفتند و مجبور شدم 10 سال زودتر از تیم ملی بروم. اولین بازی ملیام در سن 18 سالگی بود و به همین خاطر بعد از این که مشخص شد دیگر نمیتوانم برای تیم ملی بازی کنم در مسابقات لیگ هم انگیزهام کاهش پیدا کرده بود و به خودم میگفتم وقتی به تیم ملی دعوت نمیشوم تلاشهایم در رده باشگاهی بیهوده خواهد بود.
پستی که واعظ به من داد فرمالیته بود
قبل از این که به استقلال برگردم، علی فتحا...زاده به دیدنم آمد و خواست که در استقلال حضور داشته باشم. در زمان مدیریت واعظ آشتیانی، وی من را مشاور باشگاه کرد که سمتی فرمالیته بود. فتحا...زاده 13 سال پیش من را به استقلال آورد .
کینهای به دل ندارم
بعد از بیماری احساسم و نگاهم تغییر پیدا کرد و عقیده دارم نباید با کسی دشمنی کرد و با همه رفیق بود. همهاش که نمیشود دشمنی کرد، باید کدورتها کنار گذاشته شود و با یکدیگر دوست بود. من از کسی کینهای به دل ندارم چون دنیای مادی ارزش این حرفها را ندارد.
به این استقلال خیلی امیدوار هستم
امسال شرایط مناسبی در استقلال داریم و بازیکنان و مربیان خوبی حضور دارند و به استقلال مدل 89 خیلی امیدوار هستم. تا الان روند حرکتی مناسبی داریم و در رده دوم لیگ برتر قرار گرفتهایم و میتوانیم از این هم بهتر باشیم.
نظراتم را به کسی تحمیل نمیکنم
مسوولیت پیروزی و شکست در هر تیمی به عهده سرمربی است و او باید پاسخگوی موفقیت و ناکامیباشد. در استقلال نظراتم را به پرویز مظلومیمیگویم که مثلا اگر از این روش استفاده کند، بهتر است.اگر تمایل داشت از نظراتم استفاده میکند و اگر نه هم که هیچ. نظراتم را به کسی تحمیل نمیکنم. غیر از این بود، به عنوان نفر اول روی نیمکت حضور پیدا میکردم.
مدیرفنی دیگر در استقلال کشک نیست
قبلا میگفتند که سمت مدیرفنی در تیمهای لیگ برتر ایران فقط دکوری است اما امسال وضعیت متفاوتی را شاهد هستیم. فتحا...زاده به من اعلام کرده که به استقلال کمک کنم بهویژه در مواقعی که تیم شرایط خوبی نداشته باشد. مدیرفنی در استقلال دیگر کشک نیست و از مسوولیتی که دارم احساس رضایت میکنم.
مربیان داخلی خوب نبودند
قطبی سرمربی شد
در این برهه زمانی دیگر نباید از افشین قطبی انتقاد کرد چون تیم ملی ایران در آستانه حضور در جام ملتهای آسیا قرار دارد. باید بگویم چون مربیان داخلی ما عملکرد خوبی نداشتند، قطبی سرمربی تیم ملی شد.
ذوب آهن قهرمان واقعی است
ذوب آهن اصفهان یک قهرمان واقعی است. آنها بدون کوچکترین ادعایی کار بزرگی را انجام دادهاند و حضور پیدا کردن در بازی نهایی لیگ قهرمانان آسیا یک موفقیت محسوب میشود. ذوبآهن یک بازیکن فیکس در تیم ملی ندارد اما به معنای واقعی یک تیم منسجم و هماهنگ است. باید دست آنها را بوسید و به ذوبیها تبریک گفت.
راه رسیدن به تیم ملی!
در سالهای گذشته هرمربی که پرسپولیس و استقلال را قهرمان لیگ کرد، بلافاصله به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد. قطبی با پرسپولیس و قلعه نویی با استقلال نفراتی هستند که بعد از قهرمان کردن تیمهای خود سرمربی تیم ملی شدند. اتفاقی که هرگز درباره من رخ نداد.